سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشیدن مانند با چشم دیدن نیست؛ زیرا گاه چشمها به صاحبانش دروغمی گویند، ولی خرد به آنکه از وی اندرز خواسته، نیرنگ نمی زند . [امام علی علیه السلام]
گمشده
من آموخته ام با تو بودن چه قدر آسان است
من آموخته ام در کنار تو بودن یعنی همه چیز
من آموخته ام با یاد تو بودن یعنی اندیشیدن در عمق
من آموخته ام تو را صدا کردن یعنی آرامش خاطر
کمکم کن تا بیاموزم این زندگی را که تو به من هدیه کردهای ، شاداب تر و سالم تر بسازم
و باور کن من آموخته ام که در هر لحظه به در گاه تو نیایش کنم و شکر گزار دریای بی کران رحمت تو باشم

  • کلمات کلیدی :
  • الناز ::: یکشنبه 87/11/27::: ساعت 9:49 عصر

    از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

  • کلمات کلیدی :
  • الناز ::: یکشنبه 87/11/27::: ساعت 9:28 عصر

    به یاد داری دوستی هایمان چون ترنجی بود در دل سبز تاریخ چه شد که پژمرد ترنج عشق
    می دونیدوست مثل چیهآفرین زدی تو خال دوست مثل یهمی مونه اگه بهش برسی دور و ورش باشی و به یادش باشی تر و تازه می مونه ولی اگه بی معرفت و بی قید باشی پر پر میشه و می میره یعنی برای تو می میره
    تا حالا شده تو مدرسه یا دانشگاه یه دوست داشته باشی که جونت به جونش بسته باشه     وقتی هم کلاسیات این دوستی شما را می بینن از درد حسودی سعی میکنن دوستتا ازت جدا کنن یعنی ازت ببرنش  یعنی از دستت درارنش او تو مثل بیب از دست همشون ناراحت می شی

  • کلمات کلیدی :
  • الناز ::: یکشنبه 87/11/27::: ساعت 9:28 عصر

    یکی می ره قنادی می گه کیک 70 طبقه دارید یارو می گه نه نداریم فردا دوباره یکی می آید و می پرسه کیک 70 طبقه داریدقناد می گه نه نداریم خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بود که بیاد سراغ کیک 70 طبقه را بگیرد و قناد هر روز جواب میداد نه نداریم آخ هفته قناد با خودش می گه این بابا مشتری همیشگی است بگذار یک کیک 70 طبقه براش بپزیم خلاصه یک پول خوبی هم شب جمعه بزنیم به جیب بد بخت قناد تمام پنج شنبه و جمعه می گذارد تا یک کیک70 طبقه ردیف کند شنبه اول صبح یکی می آید و می گوید کیک 70 طبقه دارید یارو با لبخند بر لب می گه بله که داریم خوبشم داریم مگه قربون دستت 500 گرم از طبقه 24 بده به ما



                                                       با هم بخندیم
    قدیم ندیما می گفتن واسه کسی بمیر که برات تب کنه لطفا یکی برای من بمیره آخه چند روزه بد جوری تب کردم

  • کلمات کلیدی :
  • الناز ::: یکشنبه 87/11/27::: ساعت 9:28 عصر

    یکی می ره قنادی می گه کیک 70 طبقه دارید یارو می گه نه نداریم فردا دوباره یکی می آید و می پرسه کیک 70 طبقه داریدقناد می گه نه نداریم خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بود که بیاد سراغ کیک 70 طبقه را بگیرد و قناد هر روز جواب میداد نه نداریم آخ هفته قناد با خودش می گه این بابا مشتری همیشگی است بگذار یک کیک 70 طبقه براش بپزیم خلاصه یک پول خوبی هم شب جمعه بزنیم به جیب بد بخت قناد تمام پنج شنبه و جمعه می گذارد تا یک کیک70 طبقه ردیف کند شنبه اول صبح یکی می آید و می گوید کیک 70 طبقه دارید یارو با لبخند بر لب می گه بله که داریم خوبشم داریم مگه قربون دستت 500 گرم از طبقه 24 بده به ما



                                                       با هم بخندیم
    قدیم ندیما می گفتن واسه کسی بمیر که برات تب کنه لطفا یکی برای من بمیره آخه چند روزه بد جوری تب کردم

  • کلمات کلیدی : کیک 70 طبقه
  • الناز ::: شنبه 87/11/26::: ساعت 8:24 عصر

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 7
    کل بازدید :12254

    >> درباره خودم <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    گمشده

    >>لوگوی دوستان<<


    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<

    BAHAR 20.COM

    خدمات وبلاگ نویسان